سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

از نامه های بابالنگ دراز به جودی آبوت !!

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمیکنند و زندگی را یک مسابقه دو میدانند و میخواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمیشوند که آن قدر خسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط میبینند در حالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند!خیلی زود از بچه بودن... خسته میشوند و عجله دارند بزرگ شوند و سپس آرزو دارند دوباره به دوران بچگی برگردند. چنان با هیجان به آینده فکر میکنند که از حال غافل میشوند به طوری که نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.دیر یا زود آدم پیر و خسته میشود در حالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت میشود و فقط او میماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که از دست رفته و به دست نخواهد آمد... .جودی عزیزم! آدم نمیتواند دیگران را مجبور کند که دوستش داشته باشند اما میتواند طوری رفتار کند که مورد عشق و علاقه دیگران واقع شود. تنها چند ثانیه طول میکشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش داری ایجاد شود ولی سالها طول میکشد تا آن زخم التیام یابد. درست است ، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته میشویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر میشود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و میخواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.